ای عشق! ای عمیق ترین احتیاج ها !
درمان دردها و خود از بی علاج ها
ایمانِ کفر، شادیِ غم، شوقِ بی امید
آمیزه ی شگرف ترین امتزاج ها
با یاد گیسوان خمت باز مانده ام
با صد هزار سلسله از اعوجاج ها
با اعتبار حسن، نه با حسن اعتبار
در سکه های قلب در افکن رواج ها
دلسرد مثل قطب شدم، سهم من نشد
یک شعله بوسه از لب آتش مزاج ها
وقتی ز چشم های تو گیسو کنار رفت
در شام های تیره عیان شد سراج ها
در انتهای شعر به آغاز می رسم
ای عشق! ای عمیق ترین احتیاج ها!
سید محمد مجید موسوی گرمارودی
دیگر اشعار : سید محمد مجید موسوی گرمارودی
نویسنده : علیرضا بابایی